قدس آنلاین: سالهای درازی از شکلگیری و قوام ادبیاتداستانی در ایران میگذرد. در سالهای متمادی آثار بیشماری در حوزه ادبیاتداستانی خلق شده است، اما آنچنان که توقع میرود در حوزه پژوهش و نقد ادبیاتداستانی آثار شاخص و در خور تعمقی منتشر نشده است. بیشک یکی از دلایل کمکاری در این حوزه مسائل اقتصادی و صرف کردن زمان بسیار زیاد برای پژوهش است. معمولاً ناشران تمایل چندانی به انتشار آثار عریض و طویل پژوهشی ندارند؛ چرا که چاپ این آثار در برگیرنده هزینه گزاف است و مخاطب چندانی هم مایل به خریداری این آثار با قیمتهای سرسامآور نیست. از سویی خود پژوهشگران ادبیاتداستانی رغبتی به پژوهشهای بزرگ و عمیق ندارند؛ چرا که طرحهای بزرگ پژوهشی چون ارزیابی و تحلیل ادبیاتداستانی در دهههای مختلف مشروط به صرف زمان طولانی است و از آنجایی که آثار یاد شده برای پژوهشگر اندوخته مالی قابلتوجهی ندارد، صرف وقت و انرژی کلان او را متحمل ضررهای بزرگ میکند. جدای این مسئله در کار پژوهش ادبی در غرب معمولاً گروهها و افراد مختلفی با هم همکاری میکنند. طرحهای پژوهشی ادبی بزرگ نیازمند جمعشدن گروهها و افراد شاخص در کنار هم است و از آنجایی که فرهنگ گروهگرایی در ایران وجود ندارد، کم دیده شده که افراد گرد هم بیایند تا یک طرح بزرگ پژوهشی را اجرا کنند. تعداد اندک و انگشتشمار پژوهشگران عرصه ادبیاتداستانی خود مزید بر علت است که صنعت پژوهش و تحقیق ادبیاتداستانی غالباً در حال سکون باقی بماند. بیشک یکی از دلایل افت ادبیاتداستانی نبود نظریههای ادبی بومی و منطقهای و پژوهشهای مفید در این راستاست. در چنین شرایطی متولیان امور فرهنگی چه در گذشته که سرمایه راهاندازی تیمهای پژوهشی را داشتند و کاری نکردند و چه در این ایام که دچار بیپولی هستند، هیچگاه به ضرورت اجرای طرحهای بزرگ ادبی پی نبردند و راهاندازی چنین طرحهایی غالباً بدون حمایت دستگاههای دولتی امکانپذیر نیست. از دیگر مشکلات موجود در خصوص پژوهش ادبیات داستانی این است که ایران فاقد مکتبهای ادبی بومی و ملی است و نویسندگان و منتقدان به گرتهبرداری از مکاتب ادبی غربی مشغول هستند. این نشان میدهد حتی ضرورت تدوین مکاتب ادبی ایرانی برای متولیان فرهنگی درک نشده است. گونهبندی و دستیازیدن به جریانها و مکاتب ادبی با توجه به شکلگیری رویدادهای مهم تاریخی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود مرحله مهم دیگری است که همواره مورد توجه صاحبنظران عرصه ادبیات و مخاطبان این وادی در غرب بوده و خواهد بود. متأسفانه دیده نشده که منتقد و پژوهشگران ایرانی نیز در خلال شکلگیری آثار داستانی به گونهبندی مکتبها و هویتشناسی در این عرصه بپردازند و بالطبع اهالی قلم و ادبیات به اشتباه با استناد به مکاتب ادبی غرب به بررسی آثار ایرانی میپردازند. بر این اساس پس از گذشت ۱۰۰ سال و اندی میطلبد تا روند تولید و شکلگیری ادبیات داستانی و زیرگروهایش چون اسطورهها، افسانهها، حکایات، رمان، داستانبلند، داستان نیمهبلند، داستانکوتاه، داستان کوتاه کوتاه در بستر تاریخ با دقت و ریزبینی خاصی مورد ارزیابی موشکافانه قرار بگیرند تا در این رهگذر بتوان مکاتب و جریانهای ادبی را از ابتدای پیدایش آن در ایران تبیین و مشخص کرد.
باید به این نکته مهم توجه داشت که رویدادهای فرهنگی، ادبی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی... تمامی با هم پیوندی انداموار دارند و هر رویداد اتفاقافتاده میتواند بر سایر موارد تأثیرگذار باشد. بر این اساس یکی از وظایف پژوهشگر این عرصه شناسایی روند شکلگیری رویدادها و تأثیرگذاری هر رویداد بر دیگری است. شکلگیری ادبیاتداستانی بیتأثیر از رویدادهای مختلف ذکر شده نیست و بالطبع ادبیاتداستانی نیز بر هر یک از این رویدادها تأثیرگذار است.
نظر شما